دنیای این روزای من

ساخت وبلاگ
خوب اینم از دهه اول محرم... از روز سه شنبه 14 آبان شروع شد تا دیروز که پنج شنبه بود و 23 آبان؛ پنج شنبه شب اول ماه محرم رو (3 محرم) ظهرش من و هاله با مامانم رفتیم روضه و شب با, بابام رفتیم شبهای بین الحرمین که مامانم نیومد و بعد از رفتن ما رفت روضه؛ دنبال عمم اینا هم رفتیم و با عموم اینا هم هماهنگ کردیم و اونا هم اومدن و بعد از روضه و زیارت عاشورا تعزیه "دردانه سیدالشهدا(ع)" رقیه خاتون شروع شد که گذشته از بعضی از صداگذاری های بدِش واقعا حزن انگیز بود و تونست اشک به چشم همه بیاره! فرداش یعنی جمعه مامانجونم اینا میخواستن گوسفند بکشن برای نذری روز هفتم؛ یکی دو سا دنیای این روزای من...ادامه مطلب
ما را در سایت دنیای این روزای من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : chodhod703 بازدید : 30 تاريخ : پنجشنبه 28 مرداد 1400 ساعت: 14:16

نه دیگه باید بیام و یه چیزی بنویسم فعلا که آرشیو اینجا آذر 92 رو از دست داد بسه لااقل دی ماه رو از دست نده؛ این مدت اعضای فامیل اکثرا روضه داشتن و دیگه گروه آخر ما بودیم که از پنج شنبه 28 آذر و 16 صفر شروع شد تا امروز که دوشنبه 2 دی ماه و اربعین حسینی بود؛ روضه که فوق فوقش 1 ساعت طول می کشید ولی خوب بعد از روضه تا شب مهمان داشتیم این چند روز و کلی خسته شدیم و شبا تا سرمون میرفت رو بالش غش می کردیم؛ امروزم کلی روضمون شلوغ شد و باشکوه به مناسبت اربعین! روزای قبل از شروع روضمون خیلی خوب بود بعضی شبا می رفتیم روی پل سلامتی و پیاده روی می کردیم و با اینکه کلی لباس رو دنیای این روزای من...ادامه مطلب
ما را در سایت دنیای این روزای من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : chodhod703 بازدید : 16 تاريخ : پنجشنبه 28 مرداد 1400 ساعت: 14:16

امروز سه شنبس دهم دی ماه و اولین روز از دوره تعطیلات 4 روزه دی ماه امسال ؛ روز شهادت حضرت رسول(ص) و امام حسن مجتبی(ع)؛  از دیشب هوا بارونیه و داره بارون میباره دیگه نمیدونم برای بارش بارون باید خوشحال بود یا نه, یکی میگه فقط بارونای اولی اسیدی بوده یکی میگه به خاطر وجود ماده ای در هوا که برای جلوگیری از گرد و خاک گذاشتن با هر بارندگی این ماده موجود در هوا به زمین میرسه و هوا رو آلوده میکنه یکی هم میگه که نه فقط اوایل هر بارندگی آلودس و بعدش تمیز میشه خلاصه دیگه نمیدونم در هر حال من مثل همیشه عاشق بارون و صدای قشنگ بارششم,   امروزم روز چندان رضایت بخشی نیست دنیای این روزای من...ادامه مطلب
ما را در سایت دنیای این روزای من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : chodhod703 بازدید : 23 تاريخ : شنبه 10 مهر 1395 ساعت: 13:06

خاله فاطمه (خاله مامانم) امروز وقت نماز صبح فوت کرد توی بیمارستانخاطراتش یه لحظه از دهنم کنار نمیرهبعدا میام و کامل می نویسم_ شنبه 14 دی ماهخاله سرما خورده بود حدودا دو سه روزی میشد و در حال خوردن دارو بود ولی یهویی بامداد چهارشنبه 11 دی ماه حالش وخیم شد و تا ساعت 12 ظهر چهارشنبه صدای نفسش عوض شده بود و پاهاش توان نداشت و قدرت تکلم رو هم از دست داده بود و چشماش بالا رفته بود و فقط ناله های بلند می کرد آموبولانس به بیمارستان رسوندش و تا عصر تشخیص دادن که کلیه هاش از کار ایستاده و موقع اذان صبح پنج شنبه 12 دی ماه همزمان با شهادت امام رضا روز آخر ماه صفر چشم از ج دنیای این روزای من...ادامه مطلب
ما را در سایت دنیای این روزای من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : chodhod703 بازدید : 17 تاريخ : شنبه 10 مهر 1395 ساعت: 13:06

همین الان از امتحان برگشتم خونه؛ جلوی بخاری لباسامو عوض کردم یه لیوان شیر گرم کردم و اومدم توی اتاقم بازم جلوی بخاری نشستم و دارم می نویسم؛ هوا خیلی سرده خیلی که میگم یعنی زیاااااد مه آلود و یخخخخخخ؛ حساب کن همه جای ایران حتی کرمان و شیراز برف باشه دیگه چی به روز شهرای جنوبی مثل اهواز بنده خدا میاد سرمای سوزناک و استخون سوز... وقتی خواستم امتحانو شروع کنم به حدی انگشتام سر شده بود که نمی تونستم بنویسم؛ فاصله محل امتحان تا دم دانشگاه که دقیقا قندیل بستم و وقتی سوار ماشین شدم اون گرمای روح نواز بخاریش درست مثل دمیدن روح در قالب بود       دنیای این روزای من...ادامه مطلب
ما را در سایت دنیای این روزای من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : chodhod703 بازدید : 11 تاريخ : شنبه 10 مهر 1395 ساعت: 13:06

واااااااای دیروز چقدر خوب بود... (جمعه 4 بهمن 1392) دیروز رفتیم دانشکده هنر شوشتر (شهید چمران) از ساعت 7 صبح حرکت کردیم حلیم و آش خریدیم و سرشیر هم از روز قبل گرفته بودیم و تقریبا نرسیده به ملاثانی ایستادیم و توی هوای سرد اول صبحی حلیم و سرشیر و آش گرم خوردیم؛       بعدش رفتیم تا رسیدیم شوشتر؛ 9 صبح شوشتر سیتی بودیم و اول رفتیم بازار سرپوشیده خیلیییییی قدیمی شوشتر کلی خرید کردیم اونم خرید سنتی(زیتون پرورده و زیتون عسلی، ماست موسیر،دوغ محلی و قاراااااا)        بعدش رفتیم سرِ زمین کشاورزی که مغازه داره بهمون آدرس داد و سبزی خورش سبزی خریدیم تر و تازه و خوش دنیای این روزای من...ادامه مطلب
ما را در سایت دنیای این روزای من دنبال می کنید

برچسب : یه روز در محضر عدل الهی,یه روز در میون به انگلیسی,یه روز معمولی در آبادان,یه روز اومدی مثل موج دریا,يه روز اومدي مثل موج دريا, نویسنده : chodhod703 بازدید : 13 تاريخ : شنبه 10 مهر 1395 ساعت: 13:06

_ چرا می‌خواهی کسی را که نمی‌شناسی کمک کنی؟- ما انسانها هیچ کدام همدیگر را نمی‌شناسیم حتی آنهایی که مدعی هستند همدیگر را خوب می‌شناسند هم خود واقعی یکدیگر را نه دیده‌اند و نه می‌شناسند. فکر می کنی خداوند هم تمام انسانهای دنیا را می‌شناسد که به آنها کمک می‌کند؟- خودت را با خداوند مقایسه می کنی؟- نه اما من هم جزئی از او هستم...  کیارش صناعی ها     دنیای این روزای من...ادامه مطلب
ما را در سایت دنیای این روزای من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : chodhod703 بازدید : 32 تاريخ : شنبه 10 مهر 1395 ساعت: 13:06

شوهر خاله کوچیکم از روز چهارشنبه صبح 9 بهمن رفت مسافرت ما دخترا هم از همون چهارشنبه عصر رفتیم خونه خالم اینا تا جمعه شب از اونورم عمه من و زنعموم با همدیگه رفته بودن اصفهان و بچه های اونا هم باهامون بودن خوش گذشت اونایی که ازدواج کرده بودن شب که می شد میرفتن خونه هاشون ولی ما شبم اونجا می موندیم و کلی خندیدیم؛ پنج شنبه ظهر برای ناهار قرار شد مرغ شکم پر بخوریم با کلی شور و شوق و شعف و ذوق منتظر پخته شدنش بودیم خالم شکم دو تا مرغ بزرگ رو با کلی چیزای خوشمزه(آلو_گوشت چرخ کرده_گردو_بادوم_سبزی_زرشک_و ...)پر کرد کلی غذا رو خوشگل کردیم و سفره رو چیدیم     و اومدیم دنیای این روزای من...ادامه مطلب
ما را در سایت دنیای این روزای من دنبال می کنید

برچسب : شعر بخور بخور,بخور سرد یا بخور گرم,بخور سرد و بخور گرم,بخور سرد يا بخور گرم, نویسنده : chodhod703 بازدید : 17 تاريخ : شنبه 10 مهر 1395 ساعت: 13:05